زير سايه عرش
زير سايه عرش
بياييد به ارامش واقعى برسيم

الصابرين. پس كسى كه از روى كراهت و ناچارى صبر ورزيده و در عين حال مراقبت كامل دارد كه شكايت و اظهار گله در نزد مردم نكند و با اضطراب و جزع، باطن و اسرار خود را آشكار نسازد،چنين شخصى از صبر كنندگان عمومى به شمار مى‏رود و از جهت نصيب و حظ مشمول فرمايش خداوند متعال خواهد بود كه مى‏فرمايد: و بشارت بده صابران را. يعنى بهشت و مغفرت. و اما اگر از جان و دل از بلا استقبال كرد و بدون كوچكترين اضطراب با بلا روبرو شود، و با كمال اطمينان خاطر و آرامش دل و سنگينى و وقار ثبات و استقامت داشته باشد ،او از خواص صابرين محسوب مى‏گردد و مشمول قول خداى عزوجل قرار خواهد گرفت كه فرمود:خدا همراه صابران است. (45) فصل در اين فصل مختصرى از حالات گذشتگان و صبر و بردبارى پيشينيان به هنگام مرگ فرزندان و دوستانشان ذكر مى‏گردد عرب زمان جاهليت يعنى قبل از طلوع اسلام است با اينكه اميد و اعتقادى به ثواب و ترس و خوفى از عقاب و عذاب نداشتند با اين وصف براى صبر وبردبارى اهميت فراوان قائل بودند و صابران را تعريف و توصيف و بى صبران و جزع وفزع كنندگان در برابر مصائب و مشكلات را تعبير و توبيخ مى‏كردند براى اينكه ذاتا صبر و بردبارى و تحمل مشكلات و مصائب و ايثارگرى و از خود گذشتگى و مردانگى در برابر سختيها نزد آنها ارزشمند بوده و بيتابى و جزع و فزع و داد و فرياد و آه و ناله براه انداختن در برابر مصائب نزد آنها نكوهيده و ناپسند بوده است. حتى گاهى افرادى عزيز و محبوب خود را از دست مى‏دادند و ذره حالشان تغيير نمى‏كرد وقتى كه اسلام آمد و نورش در آن سرزمين منتشر گرديد و ثواب صبر معلوم شد و اشتهار يافت ميل و رقبت آنها در صبر استقامت زيادتر گرديد و رتبه و مقام اهل بلا بالا گرفت. اينك چند نمونه از صبر و استقامت گذشتگان به هنگام مرگ فرزندان و دوستانشان بيان مى‏شود. 1- حكايت ابن مسعود و سه فرزند عزيزش ابوا لاحوص مى‏گويد:ما روزى به اتفاق دوستان به منزل مسعود رفتيم و ديديم كه سه كودك زيبا مانند سكه طلا به نزد او است و ما از زيبائى آنها به تعجب در آمديم ابن مسعود گفت: مثل اينكه شما از زيبائى فرزندانم غبطه مى‏بريد؟ (46) گفتيم آرى به خدا سوگند هر مسلمانى بر چنين فرزندانى غبطه مى‏برد و آرزو مى‏كند كه خداوند همانند اينها نصيبش فرمايد. سپس ابن مسعود سرش را به طرف سقف كوتاه خانه كه پرنده‏اى در آن لانه كرده و تخم گذارى نموده بود بلند كرد و گفت: قسم به آن كسى كه جانم در دست قدرت اوست اگر گرد و غبار قبر اين سه كودك را از دست خود بتكانم كنايه از اينكه اين سه فرزند بميرند بهتر است نزد من از اينكه لانه اين پرنده از سقف بيفتند و تخم آن بشكند.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده در تاريخ شنبه 26 مرداد 1392برچسب:صبر, توسط مليحه ى